چیزی نمانده که بمیرم برای تو
|
به محرم چیزی نمانده … یارسول الله از کوفیان دلگیر مباش.جهاز شتران دخترت را در غدیرخم برای تو منبر کرده بودند. … آنقدر در وسط روضه زبان می گیرم لال هم گر که بمیرم به سخن می آیم باز از آن چه که … |
|
برای تو در این جا نوشتهام یک دایره در باغ کاشتهام که شب آن را خورشید پر میکند، و روز، ماه و یک ستارهی آزاد گشته از تمامی منظومهها می روید از خمیرهی آن آن را هم برای تو در اینجا نوشته … |
|
اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم. یک قطره آبم که در اندیشه دریا افتادم و باید بپذیرم که بمیرم. یا چشم بپوش از من و از خویش برانم یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم. این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانیست من ساخته از خاک کویرم که بمیرم |
|
چیز زیادی برای تجربه کردن نمانده است. چیزی برای تجربه کردن نمانده است، آنقدر با تو زیستهام بیتو که فکر میکنم دیگر میتوانم بمیرم. |
|
29/05/2021 · همه چیز گذشت و تمام شد ، این رویاهای من با تو بود که تباه شد… انگار دیگر روزی نمانده برای زندگی ، انگار دیگر دنیای من بن بست شده ، راهی ندارم برای فرار از غمهایم… |
برچسبها:اشعار عاشقانه و کوتاه فاضل نظری | دوبیتی و عکس نوشته ..., به محرم چیزی نمانده, رضا براهنی - برای تو در اینجا نوشتهام | اِکولالیا ..., سوز عشق ( متن عاشقانه ), یك لیوان؛ پر از آسمان ::.. | فروردین ۱۴۰۰